بهترین وب سایت دخترانه
بهترین وب سایت دخترانه
وبلاگی متفاوت از همه ی چیزای خوب

هدف و علت غائى


هدف که در لغت بمعناى نشانه تیر است در محاورات عرفى به نتیجه کار اختیارى گفته مى‏شود که فاعل مختار از آغاز در نظر مى‏گیرد و کار را براى رسیدن به آن انجام مى‏دهد به طورى که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمى‏گیرد . نتیجه کار از آن جهت که منتهى الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائى نامیده مى‏شود ولى آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار مى‏باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجى آن بلکه نتیجه خارجى معلول کار است و نه علت آن .


واژه غایت معمولا بمعناى منتهى الیه حرکت بکار مى‏رود و نسبت بین موارد آن با موارد هدف عموم و خصوص من وجه است زیرا از یک سوى در حرکات طبیعى نمى‏توان هدفى را براى فاعل طبیعى آنها در نظر گرفت ولى مفهوم غایت بر منتهى الیه آن صادق است و از سوى دیگر در کارهاى ایجادى که حرکتى در کار نیست هدف و علت غائى صدق مى‏کند اما غایت بمعناى منتهى الیه حرکت جا ندارد ولى گاهى غایت بمعناى علت غائى بکار مى‏رود و در اینجاست که باید دقت کرد که بین دو معناى آن خلط نگردد و احکام یکى به دیگرى نسبت داده نشود .
رابطه بین فاعل وفعل و نتیجه آن موضوع بحثهاى فلسفى متعددى واقع شده است که بخشى از آنها را در مقاله «علت غایی» بیان کردیم و اینک به بیان برخى از مطالبى که ارتباط با موضوع بحث فعلى دارد و براى تبیین معناى صحیح هدف الهى از آفرینش مفید است مى‏پردازیم.


یادآورى چند نکته:


۱ کارهاى اختیارى انسان معمولا به این صورت انجام مى‏گیرد که نخست تصورى از کار و نتیجه آن پدید مى‏آید و مقدمیت کار براى حصول نتیجه و فائده مترتب بر آن مورد تصدیق قرار مى‏گیرد سپس شوق به خیر و کمال و فایده‏اى که مترتب بر کار مى‏شود در نفس حاصل و در پرتو آن شوق به خود کار پدید مى‏آید و در صورت فراهم بودن شرایط و نبودن موانع شخص تصمیم بر انجام کار مى‏گیرد و در حقیقت عامل اصلى و محرک واقعى براى انجام دادن کار شوق به فایده آن است و از اینروى باید علت غائى را همان شوق بحساب آورد و متعلق آن مجازا و بالعرض علت غائى نامیده مى‏شود .


ولى نباید تصور کرد که این فرایند در هر کار اختیارى ضرورت دارد به طورى که اگر فاعلى فاقد علم حصولى و شوق نفسانى بود کارش اختیارى نباشد یا علت غائى نداشته باشد بلکه آنچه در هر کار اختیارى ضرورت دارد مطلق علم و حب است‏خواه علم حضورى باشد یا حصولى و خواه شوق زائد بر ذات باشد یا حبى که عین ذات است .
بنابر این علت غائى در مجردات تام همان حب به ذات خودشان است که بالتبع به آثار ذات نیز تعلق مى‏گیرد حبى که عین ذات فاعل است .


و از اینروى در چنین مواردى مصداق علت فاعلى و علت غائى ذات فاعل خواهد بود .
۲ چنانکه اشاره شد مطلوبیت فعل تابع مطلوبیت‏خیر و کمالى است که بر آن مترتب مى‏شود و از اینروى مطلوبیت هدف نسبت به مطلوبیت فعل از اصالت برخوردار است و مطلوبیت فعل فرعى و تبعى خواهد بود .
اما هدفى که از انجام کارى در نظر گرفته مى‏شود ممکن است‏خودش مقدمه‏اى براى رسیدن به هدف بالاترى باشد و مطلوبیت آن هم در شعاع مطلوبیت چیز دیگرى شکل بگیرد ولى سرانجام هر فاعلى هدف نهائى و اصیلى خواهد داشت که اهداف متوسط و قریب و مقدمات و وسایل در پرتو آن مطلوبیت مى‏یابند .
به هر حال مطلوبیت فعل فرعى و تبعى است اما اصالت در اهداف بستگى به نظر و نیت و انگیزه فاعل دارد به طورى که ممکن است هدف معین براى یک فاعل هدف متوسط و براى فاعل دیگرى هدف نهائى و اصیل باشد .
۳ مطلوبیت اصلى هدف و مطلوبیت فرعى فعل و وسیله در نفوس بصورت شوق ظاهر مى‏گردد و متعلق آن کمال مفقودى است که در اثر فعل تحقق مى‏یابد اما در مجردات تام که همه کمالات ممکن الحصول براى آنها بالفعل موجود است‏خیر و کمال مفقودى متصور نیست که بوسیله فعل حاصل شود و در واقع حب به کمال موجود است که بالتبع به آثار آن تعلق مى‏گیرد و موجب افاضه آن آثار یعنى انجام فعل ایجادى مى‏شود پس مطلوبیت فعل مجردات هم فرعى و تبعى است اما تابع کمال موجود است نه تابع مطلوبیت کمال مفقود .
۴ کارهایى که انسان انجام مى‏دهد ممکن است آثار متعددى داشته باشد که همه آنها مورد توجه او قرار نگیرند و یا انگیزه‏اى براى دست‏یافتن به آنها نداشته باشد و از اینروى معمولا کار را براى رسیدن به یکى از آثار و نتایج انجام مى‏دهد هر چند ممکن است کارى را براى چند هدف هم عرض نیز انجام دهد .
اما در مورد مجرد تام همه آثار خیرى که بر کارى مترتب مى‏شود مورد نظر و مطلوب اوست و هر چند مطلوبیت همه آنها تابع مطلوبیت کمال موجود در خود اوست ولى ممکن است در میان مطلوبهاى بالتبع رابطه اصالت و تبعیت نسبى برقرار باشد مثلا هر چند وجود جهان و وجود انسان از آن جهت که پرتوى از کمال الهى هستند براى خداى متعال مطلوب بالتبع مى‏باشند اما چون انسان از کمالات بیشتر و بالاترى برخوردار است و پیدایش جهان مقدمه‏اى براى پیدایش وى مى‏باشد از اینروى مى‏توان براى انسان مطلوبیت اصیلى نسبت به مطلوبیت جهان در نظر گرفت
هدفدارى خداى متعال
با توجه به نکاتى که بیان شد روشن مى‏شود که وجود علت غائى براى هر کار اختیارى ضرورت دارد خواه کار ایجادى باشد یا اعدادى و خواه کار دفعى باشد یا تدریجى و خواه فاعلیت فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلى .
و علت غائى در حقیقت امرى است در ذات فاعل نه نتیجه خارجى کار و اطلاق علت غائى بر نتیجه خارجى اطلاقى مجازى و بالعرض است بلحاظ اینکه محبت‏یا رضایت‏یا شوق فاعل به حصول آن تعلق مى‏گیرد و غایت بودن نتیجه خارجى براى کارهاى اعدادى و تدریجى بمعناى منتهى الیه حرکت ارتباطى با علت غائى ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائى بالذات است دقت‏شود .
بنابر این افعال الهى هم از آن جهت که اختیارى هستند داراى علت غائى مى‏باشند و منزه بودن ساحت الهى از علوم حصولى و شوق نفسانى مستلزم نفى علت غائى از ذات او نیست چنانکه مستلزم نفى علم و حب از ذات مقدسش نمى‏باشد .
به دیگر سخن نفى داعى و علت غائى زائد بر ذات از مجردات تام و فاعلهاى بالعنایه و بالرضا و بالتجلى بمعناى نفى مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعلهاى بالقصد نیست و همچنانکه عقل مفاهیمى را که از صفات کمالیه مخلوقات مى‏گیرد با تجرید از محدودیتها و لوازم مادى و امکانى بعنوان صفات ثبوتیه به خداى متعال نسبت مى‏دهد همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان براى ذات الهى اثبات مى‏کند و آن را علت غائى براى افعالش مى‏شمارد و چون همه صفات ذاتیه الهى عین ذات مقدسش مى‏باشند این صفت هم که علت غائى آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار مى‏رود عین ذات وى مى‏باشد و در نتیجه علت فاعلى و علت غائى براى افعال الهى همان ذات مقدس او خواهد بود .
و همانگونه که علم الهى بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش که جلوه‏هایى از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق مى‏گیرد حب الهى هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و کمال مخلوقاتش تعلق مى‏گیرد و در میان خود آنها هم اصالت و تبعیت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد یعنى حب الهى به مخلوقات در درجه اول به کاملترین آنها که نخستین مخلوق است تعلق مى‏گیرد و سپس به سایر مخلوقات الاکمل فالاکمل و حتى در میان مادیات و جسمانیات که تشکیک خاصى ندارند مى‏توان وجود کاملتر را هدف براى آفرینش ناقصتر شمرد و بالعکس جمادات را مقدمه‏اى براى پیدایش نباتات و نباتات را مقدمه‏اى براى پیدایش حیوانات و همه را مقدمه‏اى براى پیدایش انسان به حساب آورد (خلق لکم ما فى الارض جمیعا)و سرانجام حب به انسان کامل را علت غائى براى آفرینش جهان مادى دانست و به این معنى مى‏توان گفت که خداى متعال جهان مادى را براى تکامل موجودات جسمانى و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعى خودشان آفریده است زیرا هر موجودى که داراى مراحل مختلفى از کمال و نقص است کاملترین مرحله آن اصالت نسبى در محبوبیت و مطلوبیت‏خواهد داشت ولى لازمه آن این نیست که موجودات ناقصتر یا مراحل ناقصتر از وجود یک موجود هیچ مرتبه‏اى از مطلوبیت را نداشته باشند .
و به همین منوال مى‏توان اهدافى طولى براى آفرینش نوع انسان در نظر گرفت‏یعنى هدف نهائى رسیدن به آخرین مراتب کمال و قرب الهى و بهره


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهسه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:هدف از آفرینش جهان چیست,اطلاعات عمومی پارسیان,داود الماسیان,, توسط فرشته
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.